15 نمونه جالب از دو فیلم کاملا متفاوت که طرح داستانی یکسانی دارند - مجله سرگرمی

البته درباره کپی ناشیانه داستان ها صحبت نمی کنم، منظورم این است که طرح اولیه بسیاری از آن ها شباهت زیادی به هم دارند اما از آنجایی که در ژانرها، فضاها و زوایای دید مختلف روایت می شوند، متفاوت به نظر می رسند. برای روشن شدن موضوع مثال ساده ای می زنم؛ گاهی پس از اینکه یک فیلم در گیشه صندلی رویایی کسب می نماید و با استقبال بالایی روبرو می گردد، صاحبان استودیوها تصمیم می گیرند رمز موفقیت آن را کشف و در تولیدات خودشان استفاده نمایند؛ از این میان برخی با کج سلیقگی به کپی های دست چندم تبدیل می شوند و برخی هم با تاثیرپذیری از نقاط قوت، به آثار درجه یکی تبدیل می شوند که هیچ شباهتی به فیلم اصلی ندارند.

پس اگر با دید انتقادی به فیلم ها نگاه کنید و تفاوت های فضا و ژانر را کنار بگذارید، شباهت های زیادی میان آثاری پیدا می کنید که احتمالا پیش تر فکر می کردید هیچ ربطی به هم ندارند. در ادامه تصمیم گرفتیم 15 مورد از این آثار را با هم آنالیز کنیم.

15- دژ پنهان (The Hidden Fortress) و جنگ ستارگان (Star Wars)

• کارگردان دژ پنهان: آکیرا کوروساوا
• کارگردان جنگ ستارگان: جرج لوکاس

دژ پنهان یکی از ماندگارترین آثار آکیرا کوروساوا روایتگر ماجرای دو دهقان است که در ازای دریافت پول زن و مردی ناشناس را در خطوط نبرد اسکورت می نمایند تا سلامت به مقصد برسند. فارغ از این که مرد یک ژنرال معروف و زن یک شاهزاده است و دهقان های داستان روحشان هم از این قضیه خبر ندارد.

اما ربط دژ پنهان و فرنچایز محبوب جنگ ستارگان چیست؟ جورج لوکاس چند سال پیش در مصاحبه ای خاطرنشان کرد که اثر ماندگار کوروساوا برای او بسیار الهام بخش بود تا جایی که تصمیم می گیرد این فرنچایز محبوب را خلق کند. با کمی ریزبینی می توان به شباهت های آن ها پی برد مثلا؛ شخصیت های R2-D2 و C-3PO در اپیزود چهارم شباهت زیادی به دهقانان دژ پنهان دارند یا جابای هات بی شباهت به برده دار فیلم کوروساوا نیست. بعلاوه لوکاس در برخی از صحنه های جنگ ستارگان دقیقا از تکنیک های فیلم سازی کوروساوا استفاده نموده است.

14- فارست گامپ (Forrest Gump) و مورد عجیب بنجامین باتن (The Curious Case of Benjamin Button)

• کارگردان فارست گامپ: رابرت زمیکس
• کارگردان بنجامین باتن: دیوید فینچر

هر دو فیلم روایتگر زندگی مردانی هستند که در شرایط متفاوتی به جهانی آمدند و سعی می نمایند خودشان را با شرایط عادی تطبیق دهند. در فارست گامپ با مردی دارای معلولیت ذهنی طرف هستیم که حوادث پیچیده جهان بی رحم را به وسیله توضیحات مادرش تا حدی درک می نماید و علیرغم معلولیت راه و رسم زندگی را بهتر از هر کسی می داند و در زمینه های مختلف خارق العاده تر از انسان های به ظاهر معمولی ظاهر می گردد. از آن طرف در بنجامین باتن با مردی طرف هستیم که از پیری زودرس رنج می برد و فرایند زندگی را به طور معکوس طی می نماید. او هم سعی می نماید علیرغم شرایط پیچیده اش شبیه به هم سالانش رفتار کند.

از طرف دیگر در هر دو فیلم مضامین مشابهی از عشق دیوانه وار به یک زن و آزادی بیان می گردد. جالب است بدانید فیلم نامه هر دو این آثار به وسیله اریک راث و بر اساس رمان های معروف نوشته شده و از دقیق ترین اقتباس های سینمایی به حساب می آیند. صد البته از نقش راث در طرح یکسان فیلم ها نمی توان گذشت.

13- شبح بهشت (Phantom of the Paradise) و فیلم راکی هارور (The Rocky Horror Picture Show)

• کارگردان شبح بهشت: برایان دی پالما
• کارگردان فیلم راکی هارور:جیم شارمن

این اپراهای راکِ ترسناک و زیبا فقط از نظر ژانر به هم شبیه نیستند بلکه درون مایه آن ها هم بی شباهت به یکدیگر نیست. داستان این آثار ماهیت دوگانه ای دارد؛ از طرفی هر دو فیلم کلیشه های رایج ژانر وحشت را به سخره می گیرند و با دانشمندان دیوانه ای که دست به اختراعات ترسناک و عجیب وغریب می زنند شوخی های بامزه ای می گردد از طرف دیگر سوالات زیادی درباره کلیشه های رایج جنسیتی مطرح می گردد که در دوره خودشان ساختارشکن محسوب می شدند.

هر دو فیلم از آثار درجه یک کالت به حساب می آیند اما طرفداران شبح بهشت معتقدند با اینکه این فیلم یک سال زودتر منتشر شده و احتمالا راکی هارو از آن الهام گرفته اما به شدت مهجور واقع شده و زیر سایه فیلم دوم قرار گرفته است.

12- گرملینز (Gremlins) و تبدیل شوندگان (Transformers)

• کارگردان گرملینز: جو دانته
• کارگردان تبدیل شوندگان: مایکل بی

در نگاه اول به نظر می رسد هیولاهای این دو فیلم هیچ ربطی به هم ندارند؛ در گرملینز با حیوانات عجیب وغریب طرف هستیم در حالی که در تبدیل شوندگان با ربات های غول پیکر سروکار داریم اما چند وقت قبل یک یوتیوبر تیزبین در ویدیویی اثبات کرد که این دو فیلم علیرغم طرح یکسان، شباهت های زیادی به هم دارند.

این جزئیات شامل خطوط داستانی مشابه مثل کشف موجودی قدیمی به وسیله یک پیرمرد یا شخصیت های اصلی با ساختار خانوادگی مشابه است. حتی در هر دو فیلم شخصیت های اصلی به جای دریافت یک موجود یا وسیله مرسوم و نرمال با یک بیگانه عجیب رو به رو می شوند.

11- مرد آهنی (Iron Man) و دکتر استرنج (Doctor Strange)

• کارگردان مرد آهنی: جان فاورو
• کارگردان دکتر استرنج: اسکات دریکسون

مرد آهنی و دکتر استرنج هر دو از محبوب ترین ابرقهرمان های مارول هستند و اصلا تعجب آور نیست که سرنوشت آن ها در جهانی سینمای مارول به هم شباهت هایی داشته باشد. به باور بسیاری از طرفداران، تونی استارک نسخه کمدی تر دکتر استرنج است و البته خاستگاه آن ها هم شباهت های زیادی به هم دارد؛ مثلا هر دو مردان ثروتمند و خبره ای هستند که در اثر یک تصادف بخشی از توانایی های خود را از دست می دهند برای بازگرداندن آن در پی درمان های غیر معمول هستند. هر دو از نبوغ خود استفاده می نمایند و به ابرقهرمان های این جهانی عجیب وغریب تبدیل می شوند.

البته برخی از طرفداران تنها به بیان نکاتی درباره طرح یکسان فیلم ها راضی نشدند و معتقدند دکتر استرنج نسخه بازسازی شده مرد آهنی است. در هر صورت هر دوی این شخصیت ها به میزان ای مجذوب کننده و پرطرفدار هستند که عدم حضور یکی از آن ها جهانی سینمایی مارول را با مسائل جدی روبرو می نماید.

10- فراری (The Fugitive) و گزارش اقلیت (Minority Report)

• کارگردان فراری: اندرو دیویس
• کارگردان گزارش اقلیت: استیون اسپیلبرگ

استیون اسپیلبرگ در سال 2002 گزارش اقلیت را در ژانر علمی تخیلی جنایی بر اساس داستان کوتاهی به همین نام اثر فیلیپ کی. دیک ساخت که با استقبال خوبی هم رو به رو شد ماجرا درباره سیستم پیچیده ای است که به وسیله سه مامور راهنمایی می گردد و احتمال وقوع جرائم را پیش بینی می نماید. این سیستم عجیب به صورت ناگهانی دچار مشکل می گردد و پیش بینی می نماید یکی از ماموران مجرم خواهد شد؛ بنابراین او باید برای نجات خودش از چنگ قانون فرار کند و آینده شومی که در انتظارش است را به تعویق بیندازد.

شاید کم تر کسی به شباهت های فیلم اسپیلبرگ و فراری که در سال 1993 ساخته شده بود، پی برد. ماجرای این فیلم درباره مردی است که به جرم قتل همسرش دستگیر می گردد. او از دست قانون فرار می نماید تا با پیدا کردن قاتل واقعی بی گناهی اش را اثبات کند.

اما طرح های اولیه این دو فیلم به یکدیگر چه شباهت هایی دارند؟ در هر دو فیلم اکشن با انسان های بی گناهی طرف هستیم که به جرم ننموده مجازات می شوند. شخصیت های اصلی این آثار از روی عکسی که در روزنامه ها چاپ شده به وسیله مسافران مترو شناسایی می شوند و برای داشتن یک زندگی مخفی تغییر چهره و هویت می دهند. و در نهایت هم در فراری و هم در گزارش اقلیت به وسیله همکارانشان شناسایی می شوند.

9- ریو براوو (Rio Bravo) و حمله به کلانتری 13 (Assault on Precinct 13)

• کارگردان ریو براوو: هاوارد هاکس
• کارگردان حمله به کلانتری 13: جان کارپنتر

جان کارپنتر خالق بسیاری از معروف ترین آثار ژانر وحشت از جمله هالووین (Halloween) برای ساخت حمله به کلانتری 13 به اسم یک اثر جنایی هیچ منبعی نداشت تا اینکه تصمیم گرفت از ریو براوو وسترن معروف و دیدنیی جان وین به اسم منبع الهام استفاده کند و ماجراهای فیلم را در دوران معاصر پیاده کند.

با وجود طرح یکسان نتیجه نهایی تفاوت های زیادی با وسترن جان وین دارد اما درون مایه این آثار تقریبا یکسان است؛ مثلا در هر دو فیلم گروه کوچکی در مقابل تهدید ناگهانی اشرار می ایستند و مردم در شرایط بحرانی با هم متحد می شوند. بعلاوه یکی از شخصیت های حمله به کلانتری 13 اشاره مستقیمی به ریو براوو دارد.

8- شاهزاده مصر (The Prince of Egypt) و ثور (Thor)

• کارگردان شاهزاده مصر: سایمون ولز، برندا چپمن
• کارگردان ثور: کنت برانا

ثور یا همان خدای آذرخش با نقش آفرینی کریس همسورث یکی از معروف ترین شخصیت های کمیک های مارول است که در بسیاری از فیلم های مارول نقش اساسی دارد. اما ثور جهانی سینمایی مارول شباهت های زیادی به شخصیت اصلی شاهزاده مصر دارد و به باور بسیاری از این انیمیشن الهام گرفته شده.

البته شاید این سوال برایتان مطرح گردد که کمیک های ثور سال ها قبل از ساخته شدن شاهزاده مصر نوشته شده که در پاسخ باید بگوییم شاهزاده مصر بر اساس داستان حضرت موسی ساخته شده و از کتاب مقدس سفر خروج اقتباس شده و محتمل است کمیک های مارول هم با نیم نگاهی به این داستان معروف نوشته شده باشد و طرح یکسان هم از اینجا ناشی می گردد.

در هر دو داستان برادرانی از خانواده های اصیل را می بینیم که برای تصاحب تاج وتخت با هم اختلاف دارند هم چنین برخی از دیالوگ های شاهزاده مصر و انتقام جویان شباهت های زیادی به هم دارند که تاکید دیگری بر این تئوری است. البته کمپانی مارول و سازندگان فیلم های ثور هنوز واکنشی به این ادعا نشان ندادند.

7- پنجره عقبی (Rear Window) و آشفته (Disturbia)

• کارگردان پنجره عقبی: آلفرد هیچکاک
• کارگردان آشفته: دی جی کاروسو

ماجرای شباهت میان این دو فیلم به میزان ای جنجالی بود که در سال 2010 کار به دادگاه کشید و نهایتا قاضی حکم داد که کلیات داستان آشفته از تریلر جنایی و ترسناک آلفرد هیچکاک دزدیده نشده و فیلم مستقلی است.

پنجره عقبی که در ایران با نام پنجره رو به حیاط هم شناخته می گردد به باور بسیاری از منتقدان از برترین آثار آلفرد هیچکاک است. از افتخارات این فیلم می توان به اسکار برترین کارگردانی، فیلم نامه اقتباسی و فیلم برداری اشاره نمود. یک عکاسی حرفه ای (جیمز استوارت) در حادثه ای دچار شکستگی از ناحیه پا می گردد و دوران نقاهتش را در آپارتمانی می گذراند. او تصمیم می گیرد برای فرار از کسالت خانه همسایه هایش را با دوربین دیدن کند و در این چشم چرانی ها با اتفاقات غیرمنتظره و ترسناکی رو به رو می گردد.

اما تریلر دی جی کاروسو به نام آشفته که در سال 2007 ساخته شد داستان تقریبا مشابهی دارد که در حال و هوای امروزی تری می گذرد. ماجرا درباره پسر دبیرستانی به نام کایل برچت (شایا لابوف) است که از مدرسه اخراج و برای تنبیه در اتاق زندانی می گردد. او هم تصمیم می گیرد برای وقت گذرانی خانه همسایه ها را دید بزند تا اینکه به صورت اتفاقی به جنایات یکی از همسایه ها که ظاهرا قاتل سریالی است پی می برد.

6- نقطه شکست (Point Break) و سریع و خشمگین (The Fast and the Furious)

• کارگردان نقطه شکست: کاترین بیگلو
• کارگردان سریع و خشمگین: راب کوهن

فرنچایز سریع و خشمگین از محبوب ترین آثار اکشنِ ساخته شده در دو دهه اخیر است و طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد. قسمت اول آن در سال 2001 روانه سینماها شد و یکی از پرفروش ترین فیلم های آن سال بود. شاید کم تر کسی تصور می کرد فیلمی که داستانش مو به مو شبیه فیلم دیگری بود در ادامه تغییر جهت دهد و به یکی از محبوب ترین فرنچایزهای جهان تبدیل گردد اما این اتفاق برای سریع و خشمگین افتاد.

ماجرا از این قرار است که در سال 1991 فیلمی به نام نقطه شکست با بازی کیانو ریوز و پاتریک سوویزی ساخته شد که داستان آن درباره یک مامور اف بی آی بود که در یک باند دزد بانک که از موج سواری به اسم پوششی برای اقدامات خلافشان استفاده می کردند، نفوذ می نماید. داستان قسمت اول سریع و خشمگین هم دقیقا همین است با این تفاوت که ماشین سواری جایگزین موج سواری و پل واکر و وین دیزل جایگزین کیانو ریوز و پاتریک سوویزی شدند.

البته علیرغم طرح یکسان و شباهت عجیب وغریب قسمت اول سریع و خشمگین به نقطه شکست، این فیلم هنوز هم یکی از دیدنیی ترین قسمت های فرنچایز است و صدای ماشین ها و سکانس های هیجان انگیزش با وجود گذشت سال ها هنوز هم به میزان روز اول دیدنیی هستند.

5- رقصنده با گرگ ها (Dances With Wolves) و آواتار (Avatar)

• کارگردان رقصنده با گرگ ها: کوین کاستنر
• کارگردان آواتار: جیمز کامرون

آواتار اثر جاودان جیمز کامرون که به اسم پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما هم شناخته می گردد برداشت آزادی از رقصنده با گرگ های کوین کاستنر است. البته تکنولوژی به کار رفته در آواتار و صحنه های بدیع احتمالا مانع از درک طرح یکسان و بسیاری از این شباهت ها برای مخاطبان می گردد اما کامرون خودش این موضوع را تائید می نماید.

در هر دو فیلم مردی وجود دارد که از ناحیه پا آسیب دیده و میان بیگانه هایی که ظاهرا شباهتی به او ندارند نفوذ می نماید؛ در رقصنده با گرگ ها یک ستوان آمریکایی میان قبیله ای سرخپوست ها زندگی می نماید و در آواتار کهنه سربازی به نام جیک سالی برای بیرون راندن گونه خاص از سیاره پاندورا میان آن ها نفوذ می نماید. بعلاوه در هر دو فیلم قهرمان های اصلی با بیگانگان ارتباط احساسی برقرار می نمایند، عاشق یکی از دختران قبیله می شوند و نهایتا پس از اینکه به دیدگاه اشتباهشان پی بردند برای حفظ حقوق آن ها می جنگند.

4- تاپ گان (Top Gun) و روزهای تندر (Days of Thunder)

• کارگردان تاپ گان و روز های تندر: تونی اسکات

حرف و حدیث های زیادی در خصوص تاپ گان وجود دارد و بسیاری آن را یک فیلم پروپاگاندا می دانند که جوانان را برای پیوستن به نیروی دریایی آمریکا تشویق می نماید. حاشیه دیگری که در خصوص آن وجود دارد مربوط به فیلمی به نام روزهای تندر بود که به کارگردانی تونی اسکات و تهیه نمایندگی دن سیمپسون سازندگان تاپ گان در سال 1990 و چهار سال پس از انتشار آن ساخته شد.

کلیات داستان آن ها به میزان ای به هم شبیه بود که بسیاری روزهای تندر را نسخه دوم مخفیانه و غیررسمی تاپ گان می داند. در هر دو فیلم تام کروز پسر جوان مستعدی است که برای شکوفایی توانایی هایش تحت آموزش های ویژه و سختی قرار می گیرند با این تفاوت که در تاپ گان خلبان است و در روزهای تندر علاقه مند به راندن ماشین مسابقه. البته شباهت ها به همین جا محدود نمی گردد و در هر دو فیلم با یک معشوقه زیبا و البته یک رقیب گردن کلفت و قدر هم سروکار داریم.

3- نابودگر 2: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day) و لوپر (Looper)

• کارگردان نابودگر 2: روز داوری: جیمز کامرون
• کارگردان لوپر: ریان جانسون

فرنچایز نابودگر بر فیلم های بسیاری با موضوع سفر در زمان تاثیر گذاشت؛ یکی از این فیلم ها لوپر است که با قسمت دوم نابودگر تطبیق دارد. ماجرا درباره گروه مافیایی است که قربانیانش را به گذشته می فرستد تا به وسیله تعدادی مزدور کشته شوند. یکی از این قاتل ها که جو (جوزف گوردون-لویت) نام دارد با ماموریت سختی روبرو می گردد که در آن باید نسخه آینده خودش را بکشد!

داستان لوپر شباهت زیادی به نابودگر دارد و در آن جا هم یک ربات برای کشتن جان کانر (ادوارد فرلانگ) فرستاده می گردد و رباتی که از گذشته آمده باید از او محافظت کند. شخصیت جو در لوپر شباهت زیادی با جان کانر دارد و کلیت فیلم به ماجراهای قسمت اول و دوم شبیه است.

2- بدون تعهد (No Strings Attached) و دوستی با مزایا (Friends With Benefits)

• کارگردان بدون تعهد: ایوان رایتمن
• کارگردان دوستی با مزایا: ویل گلوک

هر دو این فیلم ها در ژانر کمدی عاشقانه در بازه زمانی کوتاهی از هم منتشر شدند و تعیین نیست که از هم الگو گرفتند یا نه اما پارامونت پیکچرز ادعا کرد دوستی با مزایا از روی بی تعهد ساخته شده و البته پر واضح است که سازندگان هیچ وقت زیر بار این اتهام نرفتند.

در هر صورت داستان اصلی هر دو فیلم شباهت زیادی به هم دارد و درباره دختر و پسری ست که صرفا برای برطرف احتیاج جنسی وارد یک رابطه بدون قید و شرط می شوند اما کم کم تصمیم می گیرند برای تغییر شکل ارتباط و ایجاد زندگی مشترک کوشش نمایند.

1- چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت (Who Framed Roger Rabbit) و من، ربات (I, Robot)

• کارگردان چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت: رابرت زمیکس
• کارگردان من، ربات: الکس پرویاس

چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت یکی از متفاوت ترین آثار دیزنی است که بر اساس رمانی به نام چه کسی راجر رابیت را سانسور کرد نوشته گری ک ولف در سال 1988 ساخته شد. فضای این فیلم در آن دوران بسیار متفاوت بود و با تلفیق شخصیت های محبوب انیمیشن های دیزنی و بازیگران و جهانی واقعی دیدنیی بود. ماجرا درباره کارآگاهی است که باید شخصیت کارتونی به نام راجر رابیت را دستگیر کند.

من، ربات تقریبا سی سال بعد از فیلم دیدنیی دیزنی و بر اساس داستانی از ایزاک آسیموف ساخته شده و هرچند در کلیات داستان با هم متفاوت هستند اما می توان رد پای چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت در آن دید. در هر دو فیلم انسان ها و شخصیت های خیالی در کنار هم زندگی می نمایند و کارآگاهی برای دستگیری آن ها مامور می گردد و نهایتا تعیین می گردد یکی از همان شخصیت های خیالی برای گیر انداختن بقیه هم نوعانش پاپوش دوخته است.

منبع: stacker

georgiaro.ir: تور گرجستان ارزان قیمت | تور تفلیس، باتومی، تور نوروز، بهار

huseynvahedi.ir: وبلاگ واحدی | من یک جهانگرد هستم

indiaro.ir: تور هند ارزان قیمت| تور بمبئی، گوا، آگرا، جیپور، تور مثلث طلایی